شوخی با مادر زن...........
شوخی با مادر زن...........
آن که در حال سواره و پیاده با زبان طنز یا بیانی ساده با فیس و گاهی با باد
میگوید متلک به داماد -با جثه ای تنومند و گاهی نحیف-خواهر شوهر و مادر شوهر را حریف-
استاد محسور کردن داماد با سخن-به کمک فرمولهای کهن-در هر ماجرا و هر غائله-در هر شرایطی حتی با چند سر عائله-در حضور عمو و عمه و خاله-با عشوه و کرشمه و ناله-میشود در سخت ترین شرایط کار-
دل نگران و ناراحت و بی قرار-مثل رستم و سیاوش و آرش-دفاع همه جانبه از دخترش-
ان مسلط به همه چیز و همه فن-اولیائ مخدره ی گرامی "مادر زن"در وصفش حکایات بسیاری در تاریخ نقل است
از جمله آنکه روزی از روزها حلقه ای از رندان را گرد خودش جمع کرده بود و در وصف کمالات دامادش چنین سخن میراند که :
"دامادم جوانکی بسیار نکو رفتار و نیک گفتار است-در کار منزل به دخترم کمک کرده و در ازای این لطفی
که دخترم به او روا داشته-دخترک را از کار بیرون معذور داشته-رخت میشوید و ظرف میسابد و یخ حوض می شکند و جملگی این رفتار از صفات دامادهای خیلی باحال است"
مادر زن چنین می گفت که ناغافل رندی از رندان رندانه پرسید:
"ای مادر زن حال وصف همسر داری پسر خود بر ما باز گو تا نیک بر احوال او آگاه شویم!"
مادزن گفت:"پسرم!چه پسری؟خیر از جوانی اش نبیند که لکه ی ننگی بر دامن خاندان ماست و چنین لکه یننگی با هیچ پودری هم شسته نمی شود و چه ننگی از این بالاتر که از صبح کار میکند و چون شب به منزل رود در امور خانه اهل بیتش را یاری میکند و این نیست مگر جز صفات پسرهای زن ذلیل علیهم اللعن و چنین عروسی هیچ خاندانی را نزیبد که عروس در امور بیرون از خانه یار صدیق شوهرش نباشد!"
یکی از جمع نو مریدان که نکته ی تستی ماجرا را نگرفته بود گفت:"حکایت پسرت که به شوری زن ذلیلی دامادت نیست پس چطور مدح او گفتی و ذم این یکی!"
مادر زن بسیار گریست و گریبان چاک کرد و گفت:
"بستگی دارد از کدام زاویه به ماجرا نگاه کنیم!"
[ بازدید : 422 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]