راز نهان
گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند
زیرا که خدا در دف و این ساز دلارام
یک راز نهان کرده که دیوانه بداند
با نفحه ی این ساز دل انگیز سماعی
عاشق شود آن کس که دل از غیر برهاند
[ بازدید : 281 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]