مرد حسود



مردی در روستایی به « چشم زدن» معروف بود. روزی از روزها مرد حسود و فقیری خواست که برادر ثروتمندش را اذیّت کند. پس به سوی مردِ مشهور به «چشم زدن» رفت و به او گفت: از تو می خواهم که برادرم را چشم بزنی.

آن مردِ مشهور به چشم زدن دارای بینایی ضعیفی بود. پس به مرد حسود گفت: باید مرا به جایی که برادرت هر روز از آنجا رد می شود ببری سپس در حالی که از دور می آید به او اشاره کن.




سپس با هم بر سر راه ایستادند و وقتی برادر ثروتمند از دور آمد؛ مرد حسود گفت: « این همان برادرم است که دارد از دور می آید.» مردِ مشهور به چشم زدن، تعجّب کرد و گفت:

وای! چشم تو خیلی قوی است!» و در همان لحظه برادر حسود بینایی اش را از دست داد.


[ بازدید : 167 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 3 اسفند 1395 ] [ 14:12 ] [ یحیی صدیقی ]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]