یک روز خوب، می آید...!


نذر کرده ام...!

نذر کرده ام،

یک روزی که خوشحال تر بودم؛

بیایم و بنویسم که؛

زندگی را باید با لذت خورد!

که ضربه های روی سر را، باید آرام بوسید

وبعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد!

یک روزی که خوشحال تر بودم؛

می آیم و می نویسم که،

" این نیز بگذرد "

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و

آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا، افتاده است!

یک روزی که خوشحال تر بودم؛

یک نقاشی از پاییز می گذارم ،

که یادم بیاید، زمستان تنها فصل زندگی نیست

زندگی، پاییز هم می شود

رنگارنگ، از همه رنگ، بخر و ببر!

یک روزی که خوشحال تر بودم؛

نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا

که خستگی و ناتوانی

لای دست و پایم پیچیده است،

بخوانمشان و یادم بیاید که،

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان، مزه نمی دهد

و هیچ آسیاب آرامی، بی طوفان .

یک روزی که خوشحال تر بودم...؛ !!!


[ بازدید : 191 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ دوشنبه 6 مهر 1394 ] [ 15:11 ] [ یحیی صدیقی ]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]